چیز!
سعید میگفت سعدی یه شعر داره ـ گناهش گردن خودش ـ با این مضمون :
گر بر سر چیز* من نشینی دروازه ی کازرون ببینی
دارم فکر میکنم خدا رو شکر که سعدی فقط یه دونه بود و دیگه همانندی یا
بهتر بگم همآوردی براش نمیاد!
سعید کرم* داری؟!
* : چیز همان چیز است اما چیزم چیزهای قدیم! والا!
* :ک ِ رْ مْ. یه وقت اشتباه نخونید.
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱:۲۰ ق.ظ توسط عطا
|